یکشنبه بیست و هشتم مهر ۱۳۹۲ - 19:0 - حسین شمسی -

وَأُوحِيَ
إِلَى نُوحٍ أَنَّهُ لَن يُؤْمِنَ مِن قَوْمِكَ إِلاَّ مَن قَدْ آمَنَ
و به نوح وحى شد كه از قوم تو جز كسانى كه ايمان آورده اند هرگز
[كسى] ايمان نخواهد آورد
فَلاَ
تَبْتَئِسْ بِمَا كَانُواْ يَفْعَلُونَ
پس از آنچه مى كردند غمگين مباش (۳۶)
وَاصْنَعِ
الْفُلْكَ بِأَعْيُنِنَا وَوَحْيِنَا
و زير نظر
ما و [به] وحى ما كشتى را بساز
وَلاَ تُخَاطِبْنِي فِي الَّذِينَ ظَلَمُواْ
إِنَّهُم مُّغْرَقُونَ
و در باره كسانى كه ستم كرده اند با من سخن مگوى
چرا كه آنان غرق شده اند (۳۷)
وَيَصْنَعُ
الْفُلْكَ
و [نوح]
كشتى را مى ساخت
وَكُلَّمَا مَرَّ عَلَيْهِ مَلأٌ مِّن قَوْمِهِ سَخِرُواْ مِنْهُ
و هر بار كه اشرافى از قومش بر او مى گذشتند او را مسخره مى كردند
قَالَ
إِن تَسْخَرُواْ مِنَّا فَإِنَّا نَسْخَرُ مِنكُمْ كَمَا تَسْخَرُونَ
مى گفت اگر ما را مسخره مى كنيد ما [نيز] شما را همان گونه كه مسخره مى كنيد مسخره
خواهيم كرد (۳۸)
فَسَوْفَ
تَعْلَمُونَ مَن يَأْتِيهِ عَذَابٌ يُخْزِيهِ وَيَحِلُّ عَلَيْهِ عَذَابٌ مُّقِيمٌ
به زودى
خواهيد دانست چه كسى را عذابى خواركننده درمى رسد و بر او عذابى پايدار فرود
مى آيد (۳۹)
حَتَّى
إِذَا جَاء أَمْرُنَا وَفَارَ التَّنُّورُ
تا آنگاه
كه فرمان ما دررسيد و تنور فوران كرد
قُلْنَا احْمِلْ فِيهَا مِن كُلٍّ
زَوْجَيْنِ اثْنَيْنِ وَأَهْلَكَ
فرموديم در آن [كشتى] از هر حيوانى يك جفت با
كسانت حمل کن
إِلاَّ مَن سَبَقَ عَلَيْهِ الْقَوْلُ
مگر كسى كه قبلا در باره او سخن رفته است
وَمَنْ
آمَنَ وَمَا آمَنَ مَعَهُ إِلاَّ قَلِيلٌ
و كسانى كه ايمان آوردهاند حمل كن
و با او جز [عده] اندكى ايمان نياورده بودند (۴۰)
وَقَالَ
ارْكَبُواْ فِيهَا بِسْمِ اللّهِ مَجْرَاهَا وَمُرْسَاهَا
و [نوح]
گفت در آن سوار شويد به نام خداست روان شدنش و لنگرانداختنش
إِنَّ رَبِّي لَغَفُورٌ
رَّحِيمٌ
بى گمان پروردگار من
آمرزنده مهربان است (۴۱)
وَهِيَ
تَجْرِي بِهِمْ فِي مَوْجٍ كَالْجِبَالِ
و آن
[كشتى] ايشان را در ميان موجى كوه آسا مى برد
وَنَادَى نُوحٌ ابْنَهُ وَكَانَ فِي
مَعْزِلٍ
و نوح پسرش را كه در كنارى بود بانگ
درداد
يَا بُنَيَّ ارْكَب مَّعَنَا وَلاَ تَكُن مَّعَ الْكَافِرِينَ
اى پسرك من با ما سوار شو و با كافران مباش (۴۲)
قَالَ
سَآوِي إِلَى جَبَلٍ يَعْصِمُنِي مِنَ الْمَاء
گفت به
زودى به كوهى پناه مى جويم كه مرا از آب در امان نگاه مى دارد
قَالَ لاَ عَاصِمَ الْيَوْمَ مِنْ
أَمْرِ اللّهِ
گفت امروز در برابر
فرمان خدا هيچ نگاهدارنده اى نيست
إِلاَّ مَن رَّحِمَ
مگر كسى كه [خدا بر او] رحم كند
وَحَالَ بَيْنَهُمَا الْمَوْجُ فَكَانَ مِنَ
الْمُغْرَقِينَ
و موج ميان آن
دو حايل شد و [پسر] از غرقشدگان گرديد (۴۳)
وَقِيلَ
يَا أَرْضُ ابْلَعِي مَاءكِ
و گفته شد
اى زمين آب خود را فرو بر
وَيَا سَمَاء أَقْلِعِي
و اى آسمان [از باران] خوددارى كن
وَغِيضَ الْمَاء وَقُضِيَ
الأَمْرُ
و آب فرو كاست و فرمان
گزارده شده
وَاسْتَوَتْ عَلَى الْجُودِيِّ وَقِيلَ بُعْدًا لِّلْقَوْمِ الظَّالِمِينَ
و [كشتى] بر جودى قرار گرفت و گفته شد مرگ بر قوم ستمكار (۴۴)
وَنَادَى
نُوحٌ رَّبَّهُ
و نوح
پروردگار خود را آواز داد
فَقَالَ رَبِّ إِنَّ ابُنِي مِنْ أَهْلِي
و گفت پروردگارا پسرم از كسان من است
وَإِنَّ وَعْدَكَ
الْحَقُّ وَأَنتَ أَحْكَمُ الْحَاكِمِينَ
و قطعا وعده تو
راست است و تو بهترين داورانى (۴۵)
قَالَ يَا
نُوحُ إِنَّهُ لَيْسَ مِنْ أَهْلِكَ
فرمود اى
نوح او در حقيقت از كسان تو نيست
إِنَّهُ عَمَلٌ غَيْرُ صَالِحٍ
او [داراى] كردارى ناشايسته است
فَلاَ
تَسْأَلْنِ مَا لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ
پس چيزى را كه
بدان علم ندارى از من مخواه
إِنِّي أَعِظُكَ أَن تَكُونَ مِنَ
الْجَاهِلِينَ
من به تو اندرز مى دهم كه مبادا از نادانان باشى (۴۶)
قَالَ
رَبِّ إِنِّي أَعُوذُ بِكَ أَنْ أَسْأَلَكَ مَا لَيْسَ لِي بِهِ عِلْمٌ
گفت
پروردگارا من به تو پناه مى برم كه از تو چيزى بخواهم كه بدان علم ندارم
وَإِلاَّ
تَغْفِرْ لِي وَتَرْحَمْنِي أَكُن مِّنَ الْخَاسِرِينَ
و اگر مرا
نيامرزى و به من رحم نكنى از زيانكاران باشم (۴۷)
قِيلَ يَا
نُوحُ اهْبِطْ بِسَلاَمٍ مِّنَّا وَبَركَاتٍ عَلَيْكَ وَعَلَى أُمَمٍ مِّمَّن
مَّعَكَ
گفته شد اى
نوح با درودى از ما و بركتهايى بر تو و بر گروههايى كه با تواند فرود آى
وَأُمَمٌ سَنُمَتِّعُهُمْ
و
گروههايى هستند كه به زودى برخوردارشان مى كنيم
ثُمَّ يَمَسُّهُم مِّنَّا عَذَابٌ أَلِيمٌ
سپس از جانب ما عذابى دردناك به
آنان مىرسد (۴۸)
تِلْكَ
مِنْ أَنبَاء الْغَيْبِ نُوحِيهَا إِلَيْكَ
اين از
خبرهاى غيب است كه آن را به تو وحى مى كنيم
مَا كُنتَ تَعْلَمُهَا أَنتَ وَلاَ
قَوْمُكَ مِن قَبْلِ هَذَا
پيش از اين نه تو آن را مى دانستى و نه
قوم تو
فَاصْبِرْ إِنَّ الْعَاقِبَةَ لِلْمُتَّقِينَ
پس شكيبا باش كه فرجام [نيك] از آن تقواپيشگان است (۴۹)
